جدول جو
جدول جو

معنی سرگرم کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سرگرم کردن
(دَ نِ)
مشغول کردن:
به یک آتش چو داغ لاله میسوزم در این گلشن
نه هر شمعی تواند کرد چون پروانه سرگرمم.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سرگرم کردن
ترفيهٌ
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سرگرم کردن
Amuse, Entertain, Kid
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سرگرم کردن
amuser, divertir, jouer
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سرگرم کردن
মজা করা , মজা করা , খেলা
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
سرگرم کردن
تفریح دینا , محظوظ کرنا , کھیلنا
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به اردو
سرگرم کردن
kufurahisha, burudisha, kucheza
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سرگرم کردن
ทำให้สนุก , ทำให้สนุก , เล่น
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
سرگرم کردن
divertir, entretener, jugar
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سرگرم کردن
amüsieren, unterhalten, spielen
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
سرگرم کردن
розважати , розважати , грати
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سرگرم کردن
bawić, bawić się
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
سرگرم کردن
娱乐 , 玩耍
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به چینی
سرگرم کردن
divertir, entreter, brincar
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سرگرم کردن
divertire, intrattenere, giocare
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سرگرم کردن
vermaken, spelen
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
سرگرم کردن
развлекать , играть
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به روسی
سرگرم کردن
मनोरंजन करना , मनोरंजन करना , खेलना
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به هندی
سرگرم کردن
menghibur, bermain
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سرگرم کردن
즐겁게 하다 , 즐겁게 하다 , 놀다
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
سرگرم کردن
לשעשע , לבדר , לשחק
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به عبری
سرگرم کردن
面白くする , 楽しませる , 遊ぶ
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
سرگرم کردن
eğlendirmek, çocukluk yapmak
تصویری از سرگرم کردن
تصویر سرگرم کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگران کردن
تصویر سرگران کردن
تکبر فروختن، بی اعتنائی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
Perplex
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
dérouter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
озадачивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
verwirren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
спантеличувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
zdezorientować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
使困惑
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
desconcertar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
confondere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
desconcertar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سردرگم کردن
تصویر سردرگم کردن
verwarren
دیکشنری فارسی به هلندی